ازدواج سفید به اندازه نامش سفید و پاک نیست؛ شک نداریم هنوز هستند افرادی زیادی که اصلا تا به حال نام اینگونه ازدواج را هم نشنیدهاند و هیچ شناختی نسبت به آن ندارند. ازدواج سفید یا همباشی و یا همخانگی معادل عبارت marriage blanc به زبان فرانسه و white marriage به زبان انگلیسی است. در یک کلام و خیلی ساده و روشن باید بگوییم که در این نوع ازدواج هیچ قید و بندی وجود ندارد؛ این شکل از ازدواج _ البته اگر بتوان نامش را ازدواج گذاشت_ هیچ مشروعیت اجتماعی و حقوقی ندارد. این نوع ارتباط فقط بنا بر رضایت قلبی و خواست طرفین شکل میگیرد و تا زمانی که این رضایت وجود داشته باشد، این همباشی، یا همخانگی و در یک کلام رابطه جنسی نیز وجود خواهد داشت. اگر خوب فکر کنید و خیلی دقیق و منطقی به این شکل از رابطه نگاه کنید، عمق فاجعه را درک میکنید و در کنار صدها هزار علامت سوالی که در ذهنتان شکل میگیرد، احتمالا حالتی از انزجار و شک و تردید را در وجودتان احساس می کنید. چطور ممکن است دو غیر هم جنس بدون هیچ شرط و قانونی بپذیرند که در کنار هم زندگی کنند و رابطه عمیق داشته باشند. حتی اگر از نگاه دین و مذهب هم به این پدیده نگاه نکنیم، چنین رابطهای از لحاظ عقلانی، منطقی، قانونی، هویتی، بهداشتی و پزشکی تا چه اندازه میتواند درست باشد؟ یا در خارج از مرزهای ایران اینگونه از رابطهها تا چه حد مشروعیت دارند و درست شناخته میشوند؟ بی تردید پاسخ همه این سوال ها هیچ» است.
اگر تا سالها پیش موضوع طلاق و حواشی مربوط به آن یک تهدید برای نظام حقوقی و اجتماعی و خانوادگی کشور به حساب میآمد، امروز وضع فجیعتر و بدتر شده است. ازدواج سفید از طلاق هم بدتر و فاجعهآمیزتر است. این بیماری رو به رشد، مستقیما کالبد اجتماع و خانواده را هدف قرار داده و تهاجمی آرام و پیوسته را آغاز کرده است. تهاجمی که هرگز نمیتوان آن را کوچک و بیاهمیت دانست و بیتردید به فرهنگسازی و آگاهسازی نیاز دارد تا تبعات آن شناخته شود و نظام و بنیان خانواده حفظ شود. اگر بگوییم ازدواج سفید از تهدید هم فراتر است و یک کابوس هولناک و یک سیل خانمانسوز و یک آتش جگرسوز و خانه برانداز است، بیتردید هیچ اغراقی نکردهایم.
برای حل یک مسئله بهترین رویکرد مواجه با آن است. برای حل معضل ازدواج سفید باید یارای مقابله با آن و مواجه با آن وجود داشته باشد. تا زمانی که جرئت نداشته باشیم با موضوع ازدواج سفید روبه رو شویم، هرگز نمیتوانیم آن را حل کنیم. سوال مهم این است که واقعا چرا بعضی از افراد تن به همباشی و همخانگی بی قید و شرط و بی سند و مدرک میدهند؟ حرف اینگونه افراد به واقع چیست و چه عاملی آنها را به انجام چنین کاری وا میدارد؟
ترس؛ ترس از قید و بند و قانون، ترس از تعهد، ترس از پذیرش مسئولیت، تعبیر معنای آزادی به شکل غلط، فرار از مسئولیت های مالی و اخلاقی و تعبیر اشتباه از عشق و علاقه و اختیار دلایلی است که فرد را به سمت و سوی چنین شکلی از رابطه هدایت میکند. اساسا نبود مسئولیتپذیری، ریسک فاکتوری اساسی برای زندگی محسوب میشود؛ زیرا در چنین روابطی افراد مسئولیت عملکرد خود را برعهده نمیگیرند. چنین افرادی برداشت درستی از خانواده و کارکردهای آن ندارند، خیلی دیر به بلوغ فکری لازم برای تعهد و مسئولیتپذیری ازدواج میرسند و از آن میگریزند، زیرا یک الگوی موفق در مورد ازدواج و خانواده تجربه نکردهاند.
بسیاری از این افرادی که چنین زندگی را تجربه میکنند، طلاق را بدتر از ازدواج سفید میدانند. آنها معتقدند که با این روش جلوی بالا رفتن آمار طلاق در کشور گرفته میشود و دیگر افراد مجبور نیستند با اجبار در کنار هم زندگی کنند و تنها چیزی که میتواند آنها را در کنار هم نگه دارد، عشق است!
بیتردید فرهنگ هر جامعه در شکل و شمایل ازدواج سفید تاثیر میگذارد؛ اما در همان جوامعی که نگاه نسبتا عادیتری به این شکل از ازدواج دارند هم آیندهای درخشانی برای ازدواج سفید متصور نیست. همخانگی، همزیستی، همخوابی و همباشی بی قید و شرط چقدر میتواند در شناخت طرفین از هم تاثیر بگذارد، وقتی هیچ کدام هیچ مسئولیتی در قبال هم ندارند؛ چه بسیارند دخترانی که این شکل از زندگی را انتخاب کردهاند و به خاطر جنسیت آسیبپذیری که دارند، صدمات و آسیبهای روحی و جسمی شدیدی را متحمل شدهاند. سقط جنینهای مکرر، بارداریهای ناخواسته و حتی تولد نوزادانی که هیچ هویت خانوادگی ندارند و وجودشان در هیچ جایی ثبت نخواهد شد، تنها بخش کوچکی از انبوه آسیبهایی است که از جانب ازدواج سفید به جامعه و خانوادهها و افراد وارد میشود. جالب اینجاست که ازدواج سفید در حالی در جامعه ما دیده میشود که در شرع، قانون ازدواج موقت وجود دارد. قانونی شناخته شده و پذیرفته شده که به دلیل استفاده نامناسب از آن و رواج آن در بین مردان متاهل، همواره با واکنشهای منفی روبه رو بوده و روبه رو هست؛ اما آیا یک ازدواج موقت بهتر از یک ازدواج سفید نیست؟
مهمترین تفاوت ازدواج موقت با ازدواج سفید در این است که ازدواج موقت در جای ثبت میشود و مشکلات هویتی برای فرزندانی که احتمالا حاصل چنین ازدواجی خواهند بود، پیش نمیآید. قید و شرطی موقتی و مدتدار برای آن در نظر گرفته میشود، در جامعه پذیرفته شده و قابل قبول است و تعهد و مسئولیتپذیری را به طرفین یاد میدهد.
بی هویتی کودکان حاصل از ازدواج سفید سختترین نتیجه این شکل از ارتباط است. از آنجا که چنین ازدواجی ثبت نمیشود، سرنوشت فرزندان حاصل از این ازدواج پس از تولد مشخص نیست. بارداریهای ناخواسته و عوارض بهداشتی ناشی از سقط جنین غیرقانونی از تبعات دیگر ازدواج سفید است. کاهش فرزندآوری، خلاء روانی برای دخترها، ضربههای روحی و روانی شدید به علت سرمایهگذاری روی رابطهای بیاساس و اشتباه، ارتکاب به جرم، ارتکاب به گناه، ناباروری و پایین آمدن شانس مادر شدن خانم در آینده و در یک ارتباط سالم و اعتیاد از دیگر پیامدهای منفی این شکل از رابطه است. باز هم اینجا مردان هستند که آسیب کمتری میبینند و کمتر متضرر میشوند.
پیامدهای حقوقی ازدواج سفید
بر اساس قانون، دین و شرعیت چنین رابطهای زِنا» تلقی میشود و فرزند ناشی از آن فاقد مشروعیت قانونی است، زیرا نسبت فرزندی او با پدر قابل اثبات نیست. در ازدواج سفید وقتی بارداری صورت میگیرد و وقتی فرزند متولد میشود، معمولا ن برای جلوگیری از بی آبرویی، به دنبال اثبات رابطه ابویت فرزند و والد نمیروند؛ هرچند حتی اگر بخواهند چنین ادعایی هم کنند، در صورت انکار مرد، ادعای زن، به خاطر ثبت نبودن، قابل اثبات نیست. در نتیجه فرزندانی باقی میمانند که نه آنها از والدین ارث میبرند و نه والدین از آنها. هرچند سایر حقوق این کودکان همچون باقی کودکان است، اما معمولا به دلیل نوع تولدشان، کسی حضانت آنان را بر عهده نمیگیرد یا کسی اجازه ندارد که حضانت آنها را برعهده بگیرد. در این بین معمولا سپردن حضانت به مادر محتملتر است؛ هرچند که زن چه از نظر روانی و چه از نظر حقوقی شکستخورده و بلاتکلیف است.
درباره این سایت